آغا این پسرخاله من(جعفر) رفته ارمنستان
کار داشته
حالا ما دیشب رفتیم خونه خالم
عمه و دخ عمم اونجا بود
پسر خالم ی نیسان خریده دم در بود
دختر عمم برگشته ب خالم میگه
جعفر ماشینشو نبرده؟
من بجای خالم: چرا برده اینی ک دم دره فتوشاپه ماشینشه
دختر عمم ب خالم بعده پنج دیقه برگشته میگه
ماشین جعفر شبا بیرون میمونه؟
من بجای خالم: پ ن پ شبا میاد با خالم میخابه
روزا میره تو کوچه زیر آفتاب زمستونی برنزه کنه
دختر عمم:
من:
خاله و سایر بستگان:
*خدایا شکرت...ببین کیا فضارو اِشغال کردن....والا