آروم
هندزفری گره خورده رو در میارم از جیبم
دنبال گوشی!!!!
زیر تخت...
پیدا کردم
احتمالا دیشب از دستم افتاده
ی موزیک لایت
آروم
ویولون سل
باخ
با کلی آرامش! ک از من بعیده
گره هندزفری رو باز میکنم
وصل کردمش ب گوشی
پلی...
ی نفس عمیق
خودمو میندازم رو تخت
دستامو گره میکنم زیر سرم
خیره میشم ب سقف
عکس شاهین نجفی درست کنارم
زیرش نوشتم رو دیوار
(عقابها همیشه تنهان و لاشخورها باهمند)
ی تصویر مبهم تو ذهنم
ی دنیای دیگه
ی دنیا ما بین دنیای مجازی و واقعی
عین برزخ
عالم بین دنیا و آخرت
ساعتم خابیده
هنوز داره ریتم میزنه
تو ذهنم پلک میزنم....
ی نفس عمیق دیگه
تموم استخونام درد میکنه
دست چپم رو رون چپم
انگار درد داره
چن وخته طرف چپ بدنم هی بی حس میشه
نمیدونه اون تو چ خبره
هیچ برنامه ای برا فردا ندارم!!!! شاید تا لنگ ظهر خابیدم.....